مذهب و نقش آن


مذهب

چه نقشی در زندگی ما دارد ؟



امروزه بی تفاوتی به مذهب به صورت گسترده ای شیوع پیدا کرده است . بسیاری از افراد صادق ، دلسوز و منطقی نسبت به مذهب سرد شده اند و بر این عقیده اند که خوبی و انسانیت به داشتن دین و مذهب نیست . برخی نیز به خدا معتقد هستند اما نسبت به تعلیم و دستورات دینی بی تفاوتند .

تحقیقات نشان میدهد ، بسیاری از مردم اروپای غربی به وجود خدا اعتقاد دارند اما تعد کمی به کلیسا میروند . در کتاب « افول مسیحیت در اروپای غربی » آمده است : " دهه 1960 به وضوح آغاز فروپاشی مذاهب در بسیاری از کشورها بوده است . "  حتی در آمریکای لاتین که مردمی مذهبی هستند تنها 20 % مرتبا به کلیسا میروند .

شاید شما نیز مانند بسیاری بر این عقیده باشید و بگوئید که برای درست زندگی کردن نیازی به مذهب نیست . در گذشته مذهب در زندگی مردم نقش بسیار مهمی داشت . پس چرا امروزه بشکلی چنین گسترده از قدر و اعتبار آن کاسته شده است ؟ آیا واقعا میتوان بدون داشتن اعتقادات مذهبی انسان خوشبخت و  نیکویی بود ؟ آیا مذهبی وجود دارد که به انسان فایده رساند و او را سعادتمند سازد ؟



چرا بسیاری از مذهب روی گردان شده اند

قرنها بسیاری از افرادی که ادعای خداپرستی میکردند بر این باور بودند که لازمه کسب رضایت خدا ، اطاعت از اوست . به همین دلیل مراسم و تشریفات مذهبی را بجا می آوردند و یا برای گوش کردن به خطابه ها و سخنرانی ها به اماکن مذهبی شان می رفتند . با وجود اینکه بسیاری از ریاکاری پیشوایان مذهبی آگاه بودند ، با این حال به مذهب پشت نمی کردند .

اعمال و رفتار غیر اخلاقی برخی از پیشوایان مذهبی و یا تحریک مردم برای شرکت در جنگ های قومی و کشوری برای بسیاری از مردم روشن و آشکار بود . اما آنان بر این عقیده بودند که ریاکاری یا اعمال بد،  رهبران دینی و مذهبی دلیل بر بد بودن دین و مذهب نیست . گروهی به علت علاقه به سنت ها در مراسم مذهبی شرکت میکردند و یا از شنیدن آهنگ و اشعار خاص این مراسم حال و هوایی دیگر می گرفتند که برایشان دلنشین و آرام بخش بود .

گروهی نیز به دستورات مذهبی عمل میکردند با این باور که خود را از عذاب دوزخ ، تعلیمی که در کتاب مقدس بشکلی که برای بسیاری به غلط گفته شده ، نیست ، در امان نگاه دارند . بعدها تحولاتی صورت گرفت که دید بسیاری از مردم را نسبت به مذهب عوض کرد .

زمانی که تئوری تکامل گسترش یافت برخی به آن رو آوردند . بر پایه این تئوری هستی بر اثر تصادف و بدون دخالت خدا به وجود آمده است . در این رابطه نیز بسیاری از مذاهب قادر نبودند این موضوع را که خدا سرچشمه و منشا حیات است ، ثابت کنند . ( کتاب مزمور 36 : 9 )  همچنین پیشرفت تکنولوژی ، علوم پزشکی ، وسایل ارتباطی و حمل و نقل ، بسیاری را بر این باور داشت که علم گره گشای هر مشکلی است .

به علاوه چنین به نظر می رسید که راهنمایی های جامعه شناسان و روان شناسان بیش از راهنمایی ها و تعالیم رهبران مذهبی کارآیی دارد . بطور مثال : کلیسا ها ، مساجد اسلامی ، کنیسه ها در عمل اصول الهی را رعایت نکردند و عقاید و ایده های خود را جایگزین تعالیم الهی نمودند به همین دلیل نتوانستند ثابت کنند که راه سعادت انسان توجه و عمل کردن به اصول الهی است . کتاب انجیل ، یعقوب فصل 1 آیه 25 میفرماید : « اما کسی که به کلام خدا که قانون کامل آزادی بشر است ، توجه داشته باشد ، نه تنها آنرا همیشه بخاطر خواهد داشت ، بلکه به دستوراتش نیز عمل خواهد کرد ، و خدا عمل او را برکت خواهد داد . »

از این رو بسیاری از مذاهب تعالیم شان را با تحولات اجتماعی تغییر دادند . بعنوان مثال : بسیاری از کلیساها برای جلب مردم به آموزش تعالیمی مردم پسند روی آوردند . برخی از کشیشان  بجای تشویق کردن مردم به پای بند بودن اصول الهی آنان را بحال خود رها کردند و تعلیم دادند که هرکس صرف نظر از روش زندگیش مورد پذیرش خداست . این موضوع این آیه از  کتاب مقدس  را تأیید میکند که میگوید : « زیرا زمانی خواهد رسید که مردم دیگر به حقیقت گوش فرا نخواهند داد ، بلکه به سراغ معلمینی خواهند رفت که مطابق میلشان سخن میگویند . » ( کتاب انجیل ، دوم تیموتاوس 4 : 3 )

چنین تعلیمی بسیاری از افراد صادق را دلسرد و مأیوس کرد . طبعا آنان با خود فکر کردند اگر کلیسا ها در قدرت آفرینش خدا و حکمت و کارایی تعالیم و دستورات او تردید دارند ، رفتن به کلیسا چه نفعی دارد . چرا باید بیک چیز واهی ایمان آوریم ؟ کسانیکه میخواستند زندگی اخلاقی و درست در پیش گیرند به این نتیجه رسیدند که راه مذهب کمکی برای آنان نیست . از اینرو دین و مذهب قدر و اعتبارش را از دست داد و بسیاری از آن رو گردان شدند .



مذهب دستاویزی برای رسیدن به اهداف خودخواهانه


پولس رسول ، یکی از پیروان عیسی مسیح ، به این موضوع اشاره کرد که بعضی از مسیحیت برای رسیدن به اهدافشان استفاده خواهند کرد . او گفت : « زیرا من میدانم که بعد از رحلت من گرگان درنده به میان شما در خواهند آمد که بر گله ترحم نخواهند نمود ، و از میان خود شما مردمانی خواهند برخاست که سخنان کج خواهند گفت تا شاگردان را در عقب خود بکشند . » ( کتاب اعمال 20 : 29 ، 30 )

عیسی مسیح ، نشان داد که پیروانش باید با دلیل و برهان بر پایه کتاب مقدس مردم را آگاه و روشن سازند . یک عالم کاتولیک رومی بنام آگوستن ، مفهوم یکی از سخنان عیسی را تحریف کرد. عیسی در سخنانش گفت : « هر که را می بینی با اصرار بیاور تا خانه من پر شود . » ( انجیل لوقا 14 : 23 تفس ) در حالیکه آگوستن مدعی شد که این عبارت به این معنی است که به هر قیمتی شده حتی به زور شمشیر باید مردم را مسیحی کرد . حرف عیسی مسیح  را لطفا با انجیل متی 28 : 19 ، 20 و اعمال 28 : 23 ، 24 مقایسه کنید  .

در واقع آگوستن مذهب را وسیله ای برای اعمال قدرت قرار داد . او از جمله کسانی است که « سخنان کج » و نادرست گفت .

شیطان مذهب را وسیله ای برای رسیدن به اهدافش قرار داد  و آنرا به فساد کشید . این فرشته سرکش در قرن اول برای فاسد کردن مسیحیت از روحانیون و مردان مذهبی بهره جست . کتاب مقدس در مورد آنان میگوید : « این اشخاص رسولان دروغین و خادمین فریبکار هستند که خود را به شکل رسولان مسیح در می آورند . این چیز عجیبی نیست ، شیطان هم خود را به صورت فرشته نور در می آورد . پس اگر خادمین او خود را خدمتگزاران عدالت و نیکویی جلوه دهند جای تعجب نیست ! در عاقبت مطابق اعمالشان کیفر خواهند یافت . » ( کتاب دوم قرنتیان 11 : 13 – 15 )

البته این موضوع که شیطان خدمتگزاران خدا را در چنگال خود دارد فقط مربوط به مسیحیت نیمشود بلکه در تمام ادیان و مذاهب نمایان است . شیطان مذاهب را وسیله قرار داده است تا مردم  را از خدادور کند . او برای جذب مردم ظاهری فریبنده و پاک به مذاهب میدهد . تلاش شیطان در اینست که انسانها را به معیارهای خود پای بند کند و آنانرا از خدا دور سازد . به کشورهای دور و نزدیک که رهبرانی با چهره های ملایم و ساده ، بدقت توجه کنید ؛ به ترکیب لباس ها و افرادی که دور آنانرا گرفته اند دقت کنید ؛ چه می بینید ؟ ظاهری آراسته ، چهره های خندان ؟ مسلما اینطور است ! ولی این افراد با وجدانی پاک و بی آلایش درمیان مردم قدم نمیگذارند ، آنها بدنبال شکاری تازه هستند .

بسیاری از رهبران مذهبی نیز از مذهب برای کسب اعتبار و ارزش در میان مردم ، سودجویی و به دست آوردن عنوانهای پر طمطراق استفاده میکنند و دور و اطراف خود را هم نوچه هایی جمع میکنند که در تبلیغ کردن مهارت دارند تا در هدفشان موفق شوند .

پرستشی بی فایده و بی ارزش

شاید اعمال قبیح و ریاکارهای رهبران مذهبی شما را از دین و مذهب منزجر کرده باشد . بدانید که خدا نیز از اعمال آنان تنفر دارد . خداوند میفرماید : « پرستش و اعمال ریاکاران را نمی پذیرم ، ادای احترام ، دعا ، مراسم و اعیاد آنان بی ارزش و بی فایده است . » او همچنین فرمود : « من از عیدهای شما نفرت دارم ؛ آنها برای من بار سنگینی است که از تحمل نمودنش خسته شده ام . هنگامیکه دست خود را دراز میکنید ، چشمان خود را از شما خواهم پوشانید و چون دعای بسیار میکنید ، اجابت نخواهم نمود زیرا که دست های شما پر از خون است . » ( کتاب اشعیا 1 : 14 ، 15 )

این آیات برای تمام ادیان و مذاهب گفته شده است که ای آقایان ، ای رهبران مذهبی مسلمان ، مسیحی ، یهودی ، زردشتی ، بهایی و ای بودایی سخن خداوند خدا با همه شماست  از جمله همه سیاستمداران  و حاکمان ظالم و مستبد که مردم را فریب میدهید و به جنگها میفرستید و اگر کسی اعتراض میکند او را به دار می آویزید ، سخن خدای متعال را بشنو! اگر گوش شنوا داری !!

با این حال تمام آئینهای مذهبی ریشه در بت پرستی دارد و خدای متعال از چنین آئینهایی  بیزار است و برای پرستش او چنین حکمی نداده است . این آئینها از شیطان است . ولی خداوند برای پرستش بی ریا و پاک و صادق انسانها ارزش بسیار قائل است . قدردانی و تشکر آنان او را خوشنود میسازد ( کتاب ملاکی 3 : 16 ، 17 ) . 

والدین مهربانی را در نظر بگیرید که چگونه از فرزندانشان مراقبت میکنند و آنان را از هر گزندی محفوظ میدارند ! خداوند هم با افراد صادق و قدرشناس و نیکو که نیکویی را بجای ظلم و ستم ، خشم و نفرت به همنوع خود  انجام میدهند و بدی را با بدی جواب نمیدهند ؛ حمایت و حفاظت میکند . آیا شما هم میخواهید یکی از نیکوکاران باشید ؟ اگر هستید !  پس کتاب مقدس خدا را به همنوع و همیار خود آموزش بده که او هم در صف خدای متعال ، آماده در پادشاهی او گردد . با این شیوه سر شیطان کوبیده خواهد شد . پایدار باشید .



  




نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نگاهی دوباره به شخصیت مریم مجدلیه

پادشاهی خدا چیست ؟

ناصره ، شهری واقعی