چرا ابراهیم در دوره ای دروغ گفت ، آیا دروغ بود یا حقیقت ؟


پرسش مطرح شده در باره دروغ یا حقیقت گفتن ابراهیم : 

 پاسخ ما : برای اینکه دوستان بدانند که درواقع موضوع دروغ گفتن ابراهیم چه بوده است ما گزارش آنرا از کتاب مقدس سفر پیدایش باب 12 : 10 تا 20 را عینا نقل می کنیم . در ابتدا باید توضیح بدهم که در این قسمت از گزارش داستان ابراهیم و سارای خداوند هنوز نام ابرام را به ابراهیم تغییر نداده بود . حال به گزارش زیر توجه کنید :
« اما در کنعان قحطی بسیار شدیدی شده بود به همین علت ، ابرام باز هم به طرف جنوب رفت تا به مصر رسید تا برای مدتی در آنجا زندگی کند . وقتی به مرز مصر رسیدند ، ابرام به زن خود سارای گفت : میدانم که تو زن زیبایی هستی ، پس وقتی مصریان تو را با من ببینند و بفهمند که تو همسر من هستی ، به همین دلیل مرا می کشند و تو را زنده نگاه میدارند . پس به آنها بگو که تو خواهر من هستی تا بخاطر تو مرا نکشند و با من به خوبی رفتار کنند . وقتی ابرام از مرز گذشته به مصر داخل شد ، مصریان دیدند که همسر او زیباست . بعضی از درباریان سارای را دیده و از زیبایی او به فرعون خبر دادند ، پس او را به کاخ فرعون بردند .
پادشاه به خاطر سارای با ابرام بسیار خوب رفتار کرد و به او گله های گوسفند و بُز و گاو و الاغ و شتر و غلامان زیادی بخشید . اما به خاطر اینکه فرعون ( پادشاه ) ، سارای – زن ابرام – را گرفته بود ، خداوند بلاهای سخت بر او و بر کسانیکه در دربار او بودند ، فرستاد . پس فرعون به دنبال ابرام فرستاد و از او پرسید : این چه کاری بود که کردی ؟ چرا به من نگفتی که این زن همسر توست ؟ چرا گفتی که او خواهر توست و گذاشتی من او را به همسری خود بگیرم ؟ این زن توست ، او را بردار و از اینجا برو . فرعون به نوکران خود دستور داد و آنها ابرام را با زنش و هر چه داشت برده از مصر بیرون کردند . » برگرفته از کتاب مقدس مژده برای عصر جدید .

همانطوریکه در این گزارشات دیدیم ابراهیم از ترس جانش مجبور شد تا این حقیقت را بگوید که سارای خواهر اوست  ابراهیم به هیچوجه دروغ  نگفت ، بلکه بدرستی گفت که سارای خواهر اوست زیرا در آن روزگاران پادشاه ، شاهزاده های قدرتمند و درباریان زنان زیبا را برای خود می گرفتند و شوهرانشان را می کشتند . ابراهیم مسلما در باره مصریان چیزهایی شنیده بود و محتاطانه در مورد معرفی سارای بعنوان « خواهر خود » ،  دروغ  نبود . در این رابطه وقتی پادشاه از ابراهیم جواب عمل کار او را خواست ، ابراهیم جواب داد : « من فکر کردم در اینجا کسی از خدا نمی ترسد و مرا خواهند کشت تا زن مرا بگیرند . در حقیقت او خواهر من هم هست . »  
در واقع ، سارای « خواهر ناتنی » ابراهم بود . ( سفر پیدایش 20 : 12 را بخوانید ) ازدواج بین خویشاوندان نزدیک در دوران باستان متداول بود ، تا اینکه گسترش خانواده ها ، امکانات انتخاب های دیگر را فراهم آورد . ( برگرفته از راهنمای کتاب مقدس)
در تأیید کتاب مقدس و در باره ابراهیم قران کریم چه می فرماید :  
و در اين كتاب به ياد ابراهيم پرداز زيرا او پيامبرى بسيار راستگوى بود
سور 19 آیه 41

امیدوارم دوستان جواب پرسش خود را دریافت کرده باشند .

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نگاهی دوباره به شخصیت مریم مجدلیه

پادشاهی خدا چیست ؟

ناصره ، شهری واقعی