آیا خدا ما را مسئول اعمالمان میداند یا تقدیر بر ما حکمفرماست ؟
پرسش مطرح شده این هفته :
پاسخ خود شما در این باره چیست ؟ البته ممکن است هرگز راجع
به این موضوع فکز نکرده باشید یا از این
تعجب کنید که این پرسش ها چه ربطی به یکدیگر دارند ! و بگوئید : « مسلم است که
خدای بزرگ ما را برای آنچه انجام میدهیم مسئول میداند . و هر آنچه که تقدیر برای
ما معین کرده است ، رخ خواهد داد . »
شما با هر نگرش و نظری ، لطفا کمی با دقت به این موضوع توجه
کنید !
چه کسی ما را مسئول اعمالمان میداند ؟ « خدا » ، حال چه کسی
تقدیر ما را معین می کند ؟ عده بسیاری نیز پاسخ میدهند : « خدا » لیکن ، آیا این
منطقی است ؟ آیا شما ابتدا شخصی را مجبور به انجام کاری کرده ، سپس وی را به علت
انجام دادن آن کار سرزنش می کنید ؟
پدری را در نظر بگیرید که به هنگام صبح درهای خانه را به
منظور جلوگیری از بیرون رفتن پسرش قفل می کند و به سرکار خود میرود . سپس عصر آن روز وقتی که به منزل مراجعت می کند
درمیبابد که پسرش تمام روز در خانه مانده است حال اگر پدر از پسرش بپرسد ، چرا
بیرون نرفته است و حتی او را بدلیل تنبل بودن تنبیه کند ، چطور ؟ آیا این عمل او
عادلانه است ؟ در باره یک چنین پدری چه فکر می کنید ؟
شاید پاسخ دهید که چنین واکنشی از یک پدر غیرممکن است ! ولی
به گفته عده ای ، این همان کاری است که خدا انجام میدهد . اگر خوب و بد از سوی
خداست و او تمام زندگی ما را روی پیشانی مان نوشته است ، دیگر چرا ما را مسئول
اعمال بدمان میداند ؟ اگر آنچه که انجام میدهیم چیزی است که خدا تعیین کرده است ،
پس چرا ما مسئول اعمال خود شناخته میشویم ؟ چرا باید برای چیزی که درباره آن « حق
انتخاب » نداشته ایم ، به خدا جوابگو
باشیم ؟
شاید اکنون فکر می کیند این موضوع ، مبحث بسیار عمیقی است و
شاید بگوئید : « ما کی هستیم که بتوانیم راه های خدا را درک کنیم ؟ اینگونه بحث ها
کار علمای الهیات است . »
با این حال ، در باره این مسئله تأمل کنید . این پرسش ها
شامل حال همه ما میشود. ما در این دنیا فقط یک بار زندگی می کنیم و آنهم خیلی سریع
می گذرد . واکنش ما در مقابل پرسشهای مذکور تأثیر عمیقی بر شیوه زندگیمان می گذارد
. اگر خدای مهربان تقدیر ما را معین کرده است ، دیگر چرا برای پیشرفت و توسعه خود
تلاش کنیم ؟ چرا حتی برای شناختن خدا به خود زحمت بدهیم ؟ در آن صورت ، کلماتی
مانند « درست » و « اشتباه » یا « گناه » و « ثواب » بی معنی هستند .
اگر تقدیر ما
اینست که کاری را انجام دهیم که به نظرمان اشتباه است ، در هر صورت آنرا انجام
خواهیم داد ، زیرا توان تغییر دادن آنرا نداریم .
اگر واقعا واقعیت چنین است ، پس چرا خدا فرامین خود را بما
آموزش داده است ؟ چرا بخود زحمت فرستادن
پیامبران مختلفی را داد ؟ چرا کتابهایی به نام « کلام خدا » نوشته شدند ؟ در صورت
حکمفرما بودن تقدیر ، آیا همه این چیزها بی معنی نمی باشد ؟ شعور انسان یقینا به
استدلالی که در آن تضاد وجود دارد ، اعتراض می کند . ذهن منطقی انسان نمیتواند
آنرا قبول کند .
ولی اگر اراده ای آزاد داریم و خدای مهربان ما را برای آنچه
انجام می دهیم مسئول میداند ، پس باید از زندگی کوتاه خود استفاده کرده در باره
خدا و مقاصد او « دانش دقیق » کسب کنیم . باید بیاموزیم به طریقی که خدا میخواهد
زندگی کنیم . بنابراین ، می بینیم که این موضوع مسئولیت شخصی هر یک از ما انسانهای
زنده می باشد ، زیرا کس دیگری نمیتواند خدا را بجای ما خدمت کند .
این اصل ما را به یاد مثلی می اندازد که می گوید : « هر کس
خربزه بخورد ، پای لرزش هم می نشیند. » یعنی اینکه هر شخصی جوابگوی اعمال اشتباه
خود است .ملاحظه می کنید که چرا اینقدر مهم است که بدانیم ؛ آیا خدا ما را مسئول
اعمال مان خواهد دانست ؟ یا اینکه تقدیر بر ما حکمفرماست ؟
انسانها همیشه در تغییر و تحول هستند ، آنها قادر به «
انتخاب » هستند . هر کس آزاد است که انتخاب کند که خدا را خدمت کند و به آرامش و
آسایش او وارد شود یا وارد نشود . حق مسلم هر فردی بخود او مربوط میشود ولی
همانطوریکه در مثل بالا گفته شده « هر کس مسئولیت انجام کارهای خود را دارد »
تقدیر و سرنوشت و جبر به گفته برخی ها
اصلا بر زندگی انسان حکمفرما نیست .
حتی اگر انسانها از روی جهل و نادانی اعمال بد انجام دهند
با آموختن حقیقت کلام خدا ، می توانند در خود تغییراتی بوجود بیاورند و اعمال خوب
انجام دهند و بدین طریق به حیات ابدی دست می یابند .کتاب مقدس می گوید ، « خالق ما
خدای محبت است ؛ خدایی که شرارت در وی وجود ندارد.» خدا انسانه را با اراده آزاد آفرید ولی این
انسان بود که به خدا پشت کرد و تا به امروز بر خود تکیه دارد . از این رو نتیجه
اعمال زشت و ناپسند او را در جنگ ها ، تجاوزات و بی معرفتی ها و حرص می بینیم .
نظرات
ارسال یک نظر