چگونه از عقاید کاذب محفوظ بمانیم ؟



فالگیری و طالع بینی و جادوگیری به هر شکلی که امروزه محبوب همگان شده است جزعی از تعالیم خرافاتی دوران باستان تا به امروز به میراث مانده است که مسیحیان حقیقی باید از اینگونه تعالیم پرهیز کنند . تعالیم ادیان دوران باستان بخصوص دین بابلی پر از عقاید دروغ در باره خدایان چندگانه ، دیوها و سحر و نیرویهای اسرار آمیز بود . در دایره المعارف بین المللی و مستند کتاب مقدس ، چنین آمده است « در کنار خدایان مهم دین بابل دیوها بودند که قدرت داشتند بدن و ذهن انسان را به بیماری های گوناگون مبتلا سازند . بخش بزرگی از دین آنان مختص به کشمکش با دیوها بود و آنان هر جا برای کمک در برابر دیوها دعا میکردند. »

بسیاری از یهودیان طی اسارت در بابل و بعد از رهایی از آن در دام چنین عقایدی افتادند . با نفوذ فلسفه یونانی ، بسیاری از یهودیان این عقیده را پذیرفتند که دیوها میتوانند  بر زندگی انسانها تأثیر بد یا خوب داشته باشند . متاسفانه این تعالیم کاذب هم وارد مسیحیت دوران  اولیه شد ولی با مرور زمان و کسب دانش دقیق از کلام خدا اینگونه تعالیم کاذب از میان مسیحیان حقیقی خارج شد و الهیات صحیح بعنوان « میراث روحانی » که تا به امروز محفوظ مانده است جایگزین گردید . بعلاوه کلام خدا بما می آموزد که « از هر عملی که با ارواح و دیوها در ارتباط است اجتناب کنیم . » ( کتاب تثنیه 18 : 10 تا 12 و کتاب مکاشفه 21 : 8 را بخوانید .

نه تنها بابلیان دوران باستان بلکه حامیان امپراتوری جهانی دین کاذب  که در کتاب مقدس بعنوان « بابل عظیم » معرفی شده است نیز دست به اعمالی می زنند که با دیوها در ارتباط است . ( مکاشفه 18 : 21 تا 24 ) در فرهنگ تفسیری کتاب مقدس چنین آمده است : « بابل عظیم بیش از یک امپراتوری یا فرهنگ را در بر دارد . واژه بابل عظیم در واقع نشانگر بُعد تسلط آن در بُت پرستی است ، نه محدوده جغرافیایی یا تاریخی آن . » ( جلد اول ، ص 338 )

خداوند متعال یهوه ، خدای قدوس میگوید : « فالگیری و جادوگری نکنید » ( لاویان 19 : 26 ) زیرا ارتباط داشتن با جادوگری و فالگیری اعمالی است که بسیاری از مردم قرون گذشته زندگی خود را در بند اینگونه تعالیم قرار داده بودند سپس در قرن 19 میلادی نیز این گونه تعالیم وارد زندگی روزمره مردم شد .

مردگان در عالمی دیگر بسر میبرند !

بعد از تعالیم کاذب طالع بینی و جادوگری موضوع دیگری که افکار مردم را تا به امروز به خود مشغول کرده « بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد و مردگان به کجا میروند ؟ » است . کسانیکه با حقیقت کتاب مقدس آشنا شده اند بخوبی می دانند که مردگان زجر و عذاب نمی کشند . سلیمان پادشاه چنین نوشت : « سگ زنده از شیر مرده بهتر است . زآنرو که زندگان می دانند که باید بمیرند ، اما مردگان هیچ نمی دانند ... هر چه دستت به جهت عمل نمودن بیابد ، همان را با توانایی خود به عمل آور چونکه در عالم اموات که به آن میروی نه کار و نه تدبیری و نه علم و نه حکمت است . » ( کتاب جامعه 9 : 4 و 5 و 10 )

بنابراین ، کسیکه میمیرد نه زجر می کشد و نه عذاب چون تمام احساس و فکر او نیز میمیرد و نه به جهنم میرود و یا نه در آتشی میسوزد و یا بصورت روح فناناپذیر به عالمی دیگر منتقل میشود .  ادیانیکه اینگونه تعالیم کاذبی را می آموزند تحت تسلط شیطان هستند و باید از اینگونه دین و مذهب دوری نمود . چون شیطان همواره در تلاش است تا خدای متعال را دروغگو معرفی کند زیرا خداوند میفرماید : « حکمت زیادتر از ارث ارزش دارد و هر کسی در این دنیا باید از حکمت برخوردار باشد. » ( جامعه 7 : 11 ) شاید تصور شود که این امر ربطی به موضوع بالا ندارد ولی وقتی کمی در این آیه تعمق کنیم می بینیم که خداوند در پی اینست که مخلوقش « دانش  را زنگوله گوشش کند » نه جهل و خرافاتی که شیطان از طریق ادیان کاذب   سعی دارد کلام و نام خدا را بی حرمت کند .

عقیده به ارواح ، عذاب مردگان ، روح فناناپذیر ، عاریه گرفته از فرهنگ بابلیان و فرهنگ یونانی وارد ادیان امروزی شده است . در کتاب انگلیسی بنام « دین بابل و آشور » آمده است که بابلیان اعتقاد داشتند خدایان و دیوهای پرقدرت و بی رحم در جهان خوفناک زیرین بر مردگان تسلط دارند . پس بابلیان به فناناپذیری روح انسان اعتقاد داشتند. با گذشت زمان و تسلط یونانیان بر کشورهای همسایه خود اینگونه تعالیم را دانسته یا نادانسته ، وارد ادیان دیگر کردند . در حالیکه خادمین و پیامبران خدای متعال همچون ایوب و ابراهیم به رستاخیز عقیده داشتند و به هیچ وجه به فناناپذیری روح اعتقاد نداشتند چرا که شخص فناناپذیر نیازی به رستاخیز ندارد . بنابراین دانش دقیق کتاب مقدس ما را راهنمایی می کند تا از خرافات ادیان کاذب امروزی دوری کنیم .
 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نگاهی دوباره به شخصیت مریم مجدلیه

پادشاهی خدا چیست ؟

ناصره ، شهری واقعی