جوانان


جوانان و مشکلات امروزی


در ایران امروز عده زیادی از جوانان معتقدند که زندگی ارزش زنده ماندن را ندارد.
آیا میدانستید که طبق برآوردهایی که در طی چند سال گذشته در ایران صورت گرفته چند هزار جوان دست به خودکشی زده اند ؟  و گفته میشود که در آینده نزدیک قریب به چندین هزار جوان دست به خودکشی خواهند زند و احتمالا آنان در این کار نیز موفق خواهند .

این واقعا وحشتناک است که عده زیادی معتقدند زندگی ارزش زنده ماندن را ندارد مخصوصا در کشوری که همه چیز آن بر حسب اجبار و توهین است . برخی از جوانان برای فراموش کردن مشکلات زندگی رو به مواد مخدر می آورند. بی شک مواد مخدر و ناامیدی و یأس که در نشریات روزانه ، کتابها و فیلمها و حتی در آهنگهای عصر حاضر منعکس شده است به این جو احساسی که میل خودکشی را در مردم بر می انگیزاند کمک می کنند و آنرا گسترش میدهند .
چه عاملی باعث میشود تا این همه جوان ، نسل آینده این کشور از زندگی خود دست بکشند ؟ وقتی از نوجوانی که آهنگ ساز بود ، در باره بی میلی جوانان به زندگی پرسیدند : که بزرگترین ترس آنها از زندگی چیست ؟ گفت : ترس از شکست ! این آمار تکاندهنده مرا بیاد آیه ای از کتاب مقدس انداخت که چنین آمده است : « لازم نیست از کسی که ما را دوست دارد بترسیم ، محبت کامل خدا هر گونه ترس را در ما ریشه کن میسازد . اگر هنوز می ترسیم علتش این است که هنوز کاملا یقین داریم که خدا حقیقتا ما دوست می دارد . » پس بشر خاکی و فانی چه میتواند بمن بکند !
آیا این موضوع مایه دلگرمی نیست که بدانیم در یأس و ناامیدی ، نوری هست که بما جلال میدهد ؟ بگذارید از شما سئوالی کنم . آیا شما زندگی شاد و پرثمری برای خداوند دارید یا زندگی شما پر از اضطراب و ترس است ؟ اجازه بدهید سه اصلی را که بشما کمک خواهند کرد تا زندگی وافر و پربرکتی داشته باشید و شاهد پرثمری برای مسیح باشید ، با شما در میان بگذارم .
اصل اول – ایجاد رابطه ای عمیق و مستمر با خداوند خود .
برای درک این مطلب بگذارید خاطره ای را برایتان نقل کنم. زمانیکه « والری » می بایست بمدت چند ماه تحت مداوای شیمی درمانی و پرتو درمانی قرار بگیرد ، دوست او « برندا » مسئولیت خرید و نظافت خانه او را به عهده گرفت . در ابتدا « والری » از این که می دید بهترین دوستش کف آشپزخانه و حمام را تمیز میکند ، احساس شرم میکرد . اما هنگامیکه او نیروی جسمانی خود را بیشتر از دست داده و تحت عمل جراحی سخت قرار گرفت ، محبت فداکارانه دوستش زیباتر جلوه کرد .
ماهها بعد وقتی « والری » بهبودی حاصل کرد و آزمایشهای طبی نشان داد که هیچ سلول سرطانی در بدن او وجود ندارد ، آن دو به اتفاق یکدیگر این بهبودی را جشن گرفتند . « برندا » دوست خود را به یک رستوران مجلل برد . آنها در آن جا خندیدند و شاد بودند و برای یکدیگر لطیفه تعریف کردند و از این بابت خدا را شکر گفتند . اما پیش از آنکه میز خود را ترک کنند ، « والری » دفترچه یادداشتی را که پر از یادداشهای دست نویس بود به دوست خود داد . « والری » به دوست خود گفت : « در تمام این مدت درمانی ، ارزش تمام آنچه کمکها و تشویقهای تو برای من کرد را در این دفترچه یادداشت کرده ام . از تو خواهش می کنم هر وقت دلسرد شدی این یادداشها را بخوان . »
« برندا » این دفترچه را ورق زد و صفحه آخر آنرا خواند . در آن جا با حروف درشت چنین نوشته شده بود : « از تو برای روح مسیح گونه ات متشکرم . تو را دوست دارم . والری » دوستی های عمیق و با دوام باعث میشوند که زندگی کامل تر ، ارضا کننده تر و باارزش تری داشت باشیم . ما همه آموخته ایم که برای سالم و قوی نگه داشتن این روابط صمیمی باید انرژی و وقت صرف کنیم . اما چه چیزی باارزشتر از ایجاد و پرورش یک رابطه دوستانه و شخصی با خداوند متعال و چه چیزی بالاتر از اینکه بدانیم که او پسرش ، یعنی عیسی را فرستاد تا ما را در هر شرایطی از زندگی در پرتو نور خود و در آغوش گرم خود بگیرد و بگوید : « ترا دوست دارم ، تو تنها نیستی ، من در کنار توام . » ؟
هر کس که کلام خدا را مطالعه میکند میتواند از نظر فکری شناختی در مورد خدا و عیسی مسیح بدست آورد ، اما هر کس باید شخصا عیسی مسیح را بعنوان نجات دهنده و سرور سلامتی خود بپذیرد و حقیقتا رابطه صمیمانه ای با او داشته باشد . در انجیل مقدس پطرس رساله ای نوشته که بد نیست با هم آنرا بخوانیم : « در حالیکه شناخت شما از خدا و عیسی مسیح خداوند زیادتر میشود ، فیض و آرامش شما نیز افزون گردد . » ( دوم پطرس 1 : 2 ) این فیض یعنی همان لطف و محبت و بخشش الهی که در عین بی لیاقتی شامل حال ما میشود . فیض همیشه با آرامش درونی همراه است که بما در مورد حضور و قدرت خدا در زندگی مان اطمینان میدهد .
وقتی ما عیسی مسیح را می پذیریم و از باورهای گذشته خود دور و دورتر میشویم تولد تازه ای در وجود مان نمایان میگردد که همان « نور معرفت » الهی است  . تولدی که با توبه از گناه های مان ، ما را رستاخیز میدهد ، افکار ما را باز میکند و امید تازه ای بما میدهد . خداوند گفت : « در من بمانید و من در شما . هم چنانکه شاخه از خود نمی تواند میوه آورد اگر در تاک نماند ، همچنین شما نیز اگر در من نمانید نمیتوانید میوه بیاورید . » ( یوحنا 15 : 4 ) در حالیکه کنترل کامل زندگی خود را به خداوند می سپاریم ، روح مقدس او در ما جاری میشود ، پر از شادی میگردیم . مزمور نویس میگوید : « روح تو بمن ، هنگامیکه در ناامیدی هستم قوت می بخشد » محبت خدا ما را بر آن میدارد تا محبت و بخشش مسیح را با دیگران در میان بگذاریم و بشارت ، شیوه زندگی ما میگردد .
اصل دوم – قرار دادن خدا در مرکز آرزوها و برنامه های خود !
بنا به گفته ای « زندگی با خدا امیدی بی پایان است اما بدون خدا زندگی پایانی نومیدانه می باشد . » خداوند خالق زندگی جسمانی و روحانی است . تنها او میتواند از طریق خون پسر خود ، عیسی مسیح گناهان گذشته ما را بردارد و تنها اوست که میتواند توسط روح القدس بما قدرت رویارویی با مسائل و مشکلات فعلی را بدهد . باز فقط و فقط اوست که میتواند از طریق تضمین کلام مقدس خود در ما ایمان ایجاد کند تا با اطمینان و اعتماد با آینده خود روبرو شویم .
اصل سوم میوه آوردن !
پولس در اول قرینتیان 15 : 10 چنین می گوید : « به فیض خدا آنچه هستم ، هستم . » یکی از رموز ثمر دادن اینست که بر پایه محبت و فیض خدا تصویر ذهنی مثبتی در مورد خود بوجود آوریم . این کار ما را قادر خواهد ساخت تا بطور موثرتری مسیح را با دیگران در میان بگذاریم و از نظر روحانی تولید مثل کنیم . عیسی مسیح گفت « هنگامیکه 2 یا 3 نفر بنام من جمع شوند ، من در میان ایشان خواهم بود » این موضوع بما قوت قلب میدهد که عیسی در تمام شئون زندگی روحانی و مسیحی ما ،  در کنار ماست و بما راه فائق آمدن بر مشکلات زندگی را نشان میدهد .
بنابراین دوستان جوان من « خداوند خدای خود را به همه دل و تمامی نفس و تمامی فکر خود محبت نما و همسایه خود را مثل خود محبت نما  » زیرا تمام تکلیف بشر در این دو آیه خلاصه شده است .  شما حتما دیده اید که چرا مسیحیان با ایمان در تمام شرایط زندگی خوشحال و راضی از زندگیشان هستند ! آنها مانند همه انسانهای دیگر با مشکلات گاهی فقر بخاطر سیاستهای غلط و لجبازیهای بیهوده زمامداران ، دست بگریبان هستند ولی با آوردن نام مقدس ایزد یکتا و طلب کمک از او ، بر مشکلات خود فائق میشوند . خدا برکت است و هر که این برکت را بچشد آن بخشش و محبت را چیده است .
بخاطر داشته باشید که زندگی مسیحی ، زندگی هدفمند توام با پیروزی ، شادی ، صلح می باشد . آیا مایلید شما هم که شاید از باور دیگری هستید عیسی مسیح سرور شادی و سلامتی را تجربه کنید و او را به قلب خود وارد کنید؟ او میگوید : « در را می کوبم و امیدوارم که صاحبخانه  در را بروی من باز کند . » او شما را ای دوست غمگین و ناامید من ، میخواند . او میخواهد شما جوانان ، مادران و پدران ، خواهران و برادران ایرانی من را رستاخیز دهد تا یأس شما به امید مبدل شود .
پس با مشورت با خدا و پسر قدوس او ، به او لبیک گفته تا برکات او نیز شامل شما گردد .  


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نگاهی دوباره به شخصیت مریم مجدلیه

پادشاهی خدا چیست ؟

ناصره ، شهری واقعی