جوانان
جوانان و مشکلات امروزی
در ایران امروز عده
زیادی از جوانان معتقدند که زندگی ارزش زنده ماندن را ندارد.
|
این واقعا وحشتناک است که عده زیادی معتقدند زندگی ارزش زنده ماندن را
ندارد مخصوصا در کشوری که همه چیز آن بر حسب اجبار و توهین است . برخی از جوانان
برای فراموش کردن مشکلات زندگی رو به مواد مخدر می آورند. بی شک مواد مخدر و
ناامیدی و یأس که در نشریات روزانه ، کتابها و فیلمها و حتی در آهنگهای عصر حاضر
منعکس شده است به این جو احساسی که میل خودکشی را در مردم بر می انگیزاند کمک می
کنند و آنرا گسترش میدهند .
چه عاملی باعث میشود تا این همه جوان ، نسل آینده
این کشور از زندگی خود دست بکشند ؟ وقتی از نوجوانی که آهنگ ساز بود ، در باره بی
میلی جوانان به زندگی پرسیدند : که بزرگترین ترس آنها از زندگی چیست ؟ گفت : ترس
از شکست ! این آمار تکاندهنده مرا بیاد آیه ای از کتاب مقدس انداخت که چنین
آمده است : « لازم نیست از کسی که ما را دوست دارد بترسیم ، محبت کامل خدا هر گونه ترس
را در ما ریشه کن میسازد . اگر هنوز می ترسیم علتش این است که هنوز کاملا یقین
داریم که خدا حقیقتا ما دوست می دارد . » پس بشر خاکی و فانی چه میتواند بمن بکند !
آیا این موضوع
مایه دلگرمی نیست که بدانیم در یأس و ناامیدی ، نوری هست که بما جلال میدهد ؟
بگذارید از شما سئوالی کنم . آیا شما زندگی شاد و پرثمری برای خداوند دارید یا
زندگی شما پر از اضطراب و ترس است ؟ اجازه بدهید سه اصلی را که بشما کمک
خواهند کرد تا زندگی وافر و پربرکتی داشته باشید و شاهد پرثمری برای مسیح باشید ، با
شما در میان بگذارم .
اصل اول – ایجاد رابطه ای
عمیق و مستمر با خداوند خود .
برای درک این
مطلب بگذارید خاطره ای را برایتان نقل کنم. زمانیکه « والری » می بایست بمدت چند
ماه تحت مداوای شیمی درمانی و پرتو درمانی قرار بگیرد ، دوست او « برندا » مسئولیت
خرید و نظافت خانه او را به عهده گرفت . در ابتدا « والری » از این که می دید
بهترین دوستش کف آشپزخانه و حمام را تمیز میکند ، احساس شرم میکرد . اما هنگامیکه
او نیروی جسمانی خود را بیشتر از دست داده و تحت عمل جراحی سخت قرار گرفت ، محبت
فداکارانه دوستش زیباتر جلوه کرد .
ماهها بعد وقتی
« والری » بهبودی حاصل کرد و آزمایشهای طبی نشان داد که هیچ سلول سرطانی در بدن او
وجود ندارد ، آن دو به اتفاق یکدیگر این بهبودی را جشن گرفتند . « برندا » دوست
خود را به یک رستوران مجلل برد . آنها در آن جا خندیدند و شاد بودند و برای یکدیگر
لطیفه تعریف کردند و از این بابت خدا را شکر گفتند . اما پیش از آنکه میز خود را
ترک کنند ، « والری » دفترچه یادداشتی را که پر از یادداشهای دست نویس بود به دوست
خود داد . « والری » به دوست خود گفت : « در تمام این مدت درمانی ، ارزش تمام آنچه
کمکها و تشویقهای تو برای من کرد را در این دفترچه یادداشت کرده ام . از تو خواهش
می کنم هر وقت دلسرد شدی این یادداشها را بخوان . »
« برندا » این
دفترچه را ورق زد و صفحه آخر آنرا خواند . در آن جا با حروف درشت چنین نوشته شده
بود : « از تو برای روح مسیح گونه ات متشکرم . تو را دوست دارم . والری » دوستی
های عمیق و با دوام باعث میشوند که زندگی کامل تر ، ارضا کننده تر و باارزش تری
داشت باشیم . ما همه آموخته ایم که برای سالم و قوی نگه داشتن این روابط صمیمی
باید انرژی و وقت صرف کنیم . اما چه چیزی باارزشتر از ایجاد و پرورش یک رابطه
دوستانه و شخصی با خداوند متعال و چه چیزی بالاتر از اینکه بدانیم که او پسرش ، یعنی
عیسی را فرستاد تا ما را در هر شرایطی از زندگی در پرتو نور خود و در آغوش گرم خود
بگیرد و بگوید : « ترا دوست دارم ، تو تنها نیستی ، من در کنار توام . » ؟
هر کس که کلام
خدا را مطالعه میکند میتواند از نظر فکری شناختی در مورد خدا و عیسی مسیح بدست
آورد ، اما هر کس باید شخصا عیسی مسیح را بعنوان نجات دهنده و سرور سلامتی خود
بپذیرد و حقیقتا رابطه صمیمانه ای با او داشته باشد . در انجیل مقدس پطرس رساله ای
نوشته که بد نیست با هم آنرا بخوانیم : « در حالیکه شناخت شما از خدا و عیسی
مسیح خداوند زیادتر میشود ، فیض و آرامش شما نیز افزون گردد . » ( دوم پطرس 1
: 2 ) این فیض یعنی همان لطف و محبت و بخشش الهی که در عین بی لیاقتی شامل حال ما
میشود . فیض همیشه با آرامش درونی همراه است که بما در مورد حضور و قدرت خدا در
زندگی مان اطمینان میدهد .
وقتی ما عیسی
مسیح را می پذیریم و از باورهای گذشته خود دور و دورتر میشویم تولد تازه ای در
وجود مان نمایان میگردد که همان « نور معرفت » الهی است . تولدی که با توبه از گناه های مان ، ما را
رستاخیز میدهد ، افکار ما را باز میکند و امید تازه ای بما میدهد . خداوند گفت : « در من بمانید و من در شما . هم چنانکه شاخه از خود نمی تواند میوه آورد اگر
در تاک نماند ، همچنین شما نیز اگر در من نمانید نمیتوانید میوه بیاورید . » ( یوحنا 15 : 4
) در حالیکه کنترل کامل زندگی خود را به خداوند می سپاریم ، روح مقدس او در ما
جاری میشود ، پر از شادی میگردیم . مزمور نویس میگوید : « روح تو بمن ، هنگامیکه
در ناامیدی هستم قوت می بخشد » محبت خدا ما را بر آن میدارد تا محبت و بخشش مسیح
را با دیگران در میان بگذاریم و بشارت ، شیوه زندگی ما میگردد .
اصل دوم – قرار دادن خدا
در مرکز آرزوها و برنامه های خود !
بنا به گفته ای
« زندگی با خدا امیدی بی پایان است اما بدون خدا زندگی پایانی نومیدانه می باشد
. » خداوند خالق زندگی جسمانی و روحانی است . تنها او میتواند از طریق خون پسر
خود ، عیسی مسیح گناهان گذشته ما را بردارد و تنها اوست که میتواند توسط روح القدس
بما قدرت رویارویی با مسائل و مشکلات فعلی را بدهد . باز فقط و فقط اوست که
میتواند از طریق تضمین کلام مقدس خود در ما ایمان ایجاد کند تا با اطمینان و
اعتماد با آینده خود روبرو شویم .
اصل سوم – میوه
آوردن !
پولس در اول
قرینتیان 15 : 10 چنین می گوید : « به فیض خدا آنچه هستم ، هستم . » یکی از
رموز ثمر دادن اینست که بر پایه محبت و فیض خدا تصویر ذهنی مثبتی در مورد خود
بوجود آوریم . این کار ما را قادر خواهد ساخت تا بطور موثرتری مسیح را با دیگران
در میان بگذاریم و از نظر روحانی تولید مثل کنیم . عیسی مسیح گفت « هنگامیکه 2 یا
3 نفر بنام من جمع شوند ، من در میان ایشان خواهم بود » این موضوع بما قوت قلب
میدهد که عیسی در تمام شئون زندگی روحانی و مسیحی ما ، در کنار ماست و بما راه فائق آمدن بر مشکلات
زندگی را نشان میدهد .
بنابراین
دوستان جوان من « خداوند خدای خود را به همه دل و تمامی نفس و تمامی فکر خود محبت
نما و همسایه خود را مثل خود محبت نما »
زیرا تمام تکلیف بشر در این دو آیه خلاصه شده است . شما حتما دیده اید که چرا مسیحیان با ایمان در
تمام شرایط زندگی خوشحال و راضی از زندگیشان هستند ! آنها مانند همه انسانهای دیگر
با مشکلات گاهی فقر بخاطر سیاستهای غلط و لجبازیهای بیهوده زمامداران ، دست
بگریبان هستند ولی با آوردن نام مقدس ایزد یکتا و طلب کمک از او ، بر مشکلات خود
فائق میشوند . خدا برکت است و هر که این برکت را بچشد آن بخشش و محبت را چیده است
.
بخاطر داشته
باشید که زندگی مسیحی ، زندگی هدفمند توام با پیروزی ، شادی ، صلح می باشد . آیا
مایلید شما هم که شاید از باور دیگری هستید عیسی مسیح سرور شادی و سلامتی را تجربه
کنید و او را به قلب خود وارد کنید؟ او میگوید : « در را می کوبم و امیدوارم که
صاحبخانه در را بروی من باز کند . » او
شما را ای دوست غمگین و ناامید من ، میخواند . او میخواهد شما جوانان ، مادران و
پدران ، خواهران و برادران ایرانی من را رستاخیز دهد تا یأس شما به امید مبدل شود
.
پس با مشورت با
خدا و پسر قدوس او ، به او لبیک گفته تا برکات او نیز شامل شما گردد .
نظرات
ارسال یک نظر