روح و نفس




اعتقادات ، مربوط به مرگ و زندگی پس از آن تا حد زیادی نتیجه زمینه مذهبی و فرهنگی شخص است . اعتقادات متفاوت می باشند ، از عقیده ای راسخ که روح صرفا بعد از تولد های بسیار قادر خواهد بود به هدف نهایی خود نائل شود تا این نظریه که فقط یک دوره زندگی سرنوشت شخص را معین میکند . در نتیجه فردی ممکن است معتقد باشد که پس از مرگش نهایتا با حقیقت غایی ادغام خواهد شد ، فرد دیگری به نایل آمدن به  « نیروانا » ایمان ورزیده ، شخص دیگری هم به تحصیل پاداش آسمانی . لذا کدام یک حقیقت است ؟
از آنجائیکه عقایدمان بر طرز فکر ، اعمال و تصمیماتمان تأثیر میگذارد ، آیا نباید در پی یافتن جواب این سئوال برآئیم ! ؟
در قدیمی ترین کتاب جهان ، که همانا کتاب مقدس است میتوان تاریخ بشریت را به عقب ورق زد ، یعنی به زمان خلقت اولین « نَفس ، جان » بشری . تعالیم این کتاب بدور از فلسفه و آئینهای انسانی می باشد . کتاب مقدس حقیقت را در مورد روح و نَفس بوضوح بیان میکند و منطقا چنین می گوید : « روح شما همان نیروی حیات شما است و خود شما نَفس ، جان یا جسد هستید . مردگان کاملا از وجود وهستی ساقط شده اند و کسانیکه در خاطر خدا میباشند در زمان مقرر او ، رستاخیز خواهند یافت . » برخورداری از چنین اطلاعات معقولی برای شما میتواند به چه معنا باشد ؟
آزادی از ناامیدی و ترس
دایره المعارف کتاب جهان ، نقل میکند : « اکثر مردم از مرگ هراس دارند و سعی می کنند در باره آن اصلا فکر نکنند . » تاریخدانی چنین اظهار میدارد : « در جهان غرب ، واژه مرگ تقریبا واژه ای غیرقابل بیان شده است . » همچنین در بعضی از فرهنگها معمولا از عبارات مودبانه ای همچون « رفتگان ، درگذشت گان » برای مردگان استفاده میشود . ترس از مرگ ، در واقع ترس از چیزی نادانسته است زیرا مرگ برای اکثر مردم یک معماست . دانستن حقیقت در مورد مرگ ، موجب میگردد که شخص کمتر از مرگ بترسد .
برای مثال ، حالت روحی میکلین ، دختر پانزده ساله ای را در نظر بگیرید . آن دختر سرطان خون داشت و بطور اسفباری جان سپرد ، پائولا ، مادر میکلین تعریف میکند : « میکلین بمن گفت که از مردن نمیترسد چونکه میدانست برای همیشه نمی میرد . خیلی با هم در باره دنیای امیدبخش آینده که همه کسانیکه به رستاخیز عیسی مسیح ایمان دارند ، رستاخیز خواهد یافت و از دنیای جدید خدا صحبت کردیم . دخترم ذره ای تردید در دلش نداشت . » امید به رستاخیز ، این دختر شجاع را از قید ترس و اضطراب مفرط از مرگ آزاد کرده بود .
این موضوع چه تأثیری بر روی والدین میکلین گذاشت ؟ پدر میکلین میگوید : « مرگ دخترمان بزرگترین داغی بوده که تا به امروز در زندگی داشته ایم ولی ما بعنوان یک خانواده مسیحی به وعده های خداوند متعال ، یهوه ، در مورد رستاخیز کاملا اعتماد داریم و منتظر روزی هستیم که دوباره دخترمان را در آغوش بگیریم و دوباره با هم خواهیم بود . »
دانستن حقیقت در باره روح و نَفس ، شخص را از ناامیدی و یأسی که احتمالا به موجب مرگ عزیزی در وی پدید می آید ، آزاد میکند . البته هیچ چیزی نمی تواند درد و غمی را که به هنگام مرگ عزیزی در شخص ایجاد میشود ، کاملا از بین ببرد . لذا ، امید رستاخیز غم و غصه را کاهش داده ، تحمل درد را بسیار آسانتر می گرداند .
بسیاری از مردم به هنگام از دست دادن عزیزی به دنبال خرافات و رسوماتی برای مردگان میروند ولی  با دانستن این امید حیات بخش رستاخیز ، حقیقتی که عیسی مسیح با قیام خود نشان داد که رستاخیز داستان و قصه یک عده هوادار او نبوده است بلکه حقیقتی شگرف از نشان دادن قدرت الهی است ، خود را از شر خرافات نجات داده اند . آیا شما هم هنوز در بند نفرین ، طالع و طلسم و بت های واهی هستید ؟ اگر چنین است هر چه زودتر خود را از بند این گونه خرافات حتی اگر در پرتو مذهبتان بوده باشند ، رها دهید زیرا با این گونه طرز تفکر خدای متعال را خشنود نمی کنید ، بلکه شیطان خدای شما خواهد بود .
دقت کنید ، کلام خدا چه میگوید : « زانرو که زندگان می دانند که باید بمیرند ، اما مردگان هیچ نمی دانند و برای ایشان دیگر اجرت نیست چونکه ذکر ایشان فراموش میشود . » ( کتاب جامعه 9 : 5 ) در واقع از آنجائیکه مردگان « هیچ نمیدانند » انجام چنین اعمالی عبث و بیهوده است . با این حال شاید کسی بگوید که انجام مراسم عزاداری بخاطر شاد کردن روح مرحوم است ! ولی کلام خدا ، که پدر آسمانی ما نیز هست و از درون ما باخبر است ، میگوید : عزاداری به جهت وداع  ، مسلما موضوعی انسانی است و طبیعی شده است و قابل درک است ولی صحبت کردن با مردگان ، خواندن وردهای مختلف که مثلا روح آن شخص مرده در آرامش باشد ، و از این قبیل خرافات خدا را بی حرمت میکنید

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نگاهی دوباره به شخصیت مریم مجدلیه

پادشاهی خدا چیست ؟

ناصره ، شهری واقعی